بررسی فسیل شناسی و رسوب شناسی سازند ایلام


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : یک شنبه 20 دی 1394
بازدید : 564
نویسنده : فسیل شناس

هرمز قلاوند ، دانشجوى دکترى چينه‌شناسى و فسيل شناسى، دانشگاه شهید بهشتی، اداره زمين‌شناسى بنيانى شرکت ملی نفت مناطق نفتخیز جنوب (NISOC)

احمد شميرانى، عباس صادقى، محمد حسين آدابى، عضو هیئت علمی دانشگاه شهیدبهشتی

عبدالحسين امينى، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران

 

 

◊◊◊◊

 

 

چکيده:

 

سازند ايلام در تاقديس کمستان واقع در 40 کيلومترى شمال شهر ايذه از استان خوزستان به ضخامت 169 متر رخنمون دارد. اين سازند متشکل از سنگ آهک‌هاى متوسط تا ضخيم لايه به رنگ خاکسترى است. در مطالعه پتروگرافى مبسوط و دقيقى که از اين سازند بعمل آمد تعداد 150 مقطع نازک مورد بررسى قرارگرفت. با مطالعه آمارى از عناصر متشکله، بررسى ميکروفاسيس­ها و بدليل وجود قراين و شواهد رسوبى، مدل رسوبى سازند ايلام در برش مطالعه شده پلاتفرم کربناته از نوع رمپ تشخيص داده شده که در قسمت انتهائى شيب‌دار (Distally steepened ramp) مى‌باشد. بر اساس مطالعات ميکروسکوپى و آناليز فراوانى عناصر تشکيل‌دهنده تعداد 9 ميکروفاسيس مربوط به سه زير محيط رمپ داخلى، رمپ ميانى و رمپ خارجى تعيين و مشخص گرديد.

 

 

Facies Analysis & Depositional Environment of Ilam Formation

In Kamestan Anticline (Norh of Izeh)

 

 

Abstract:

 

Ilam Formation in Kamestan anticline, 40 km. north of Izeh city, with thickness of 169 m. is investigated in this study using petrographic methodology. The Formation consists of grey, medium to thick bedded limestones. In comperhensive petrography study of the Formation, 150 thin sections were studied. Statistical analisis of magor components of the microfacies indicat that the formation was developed in a distally steepened ramp. Based on microfacies study and aboundant of main allochems, nine microfacies are distinguished, that are related to Inner ramp, Mid- ramp and Outer ramp sub- environment


خلاصه توضيحات :
 

مقدمه:

سازند آهکى ايلام براى اولين بار توسط جيمز و وايند (1965) در تنگ گراب در شمال غربى تاقديس کبيرکوه در 45 کيلومترى جنوب شرقى شهر ايلام در ناحيه لرستان معرفى گرديد. اين سازند در محل مقطع نمونه شامل 190 متر سنگ آهک خاکسترى با لايه‌بندى متوسط تا نازک‌لايه همراه با ميان لايه‌هاى شيلى است. اين واحد در ناحيه لرستان با رخساره پلاژيک، سرشار از اليگوستژينا و فرامينيفرهاى پلانکتونى نظير گلوبوترونکانا مى‌باشد. اين واحد در منطقه لرستان بصورت قاطع بر روى سازند شيلى سورگاه قرار دارد و مرز بالايى آن را سازند شيلى گورپى بصورت واضح تشکيل مى‌دهد و سن  آن سانتونين تا کامپانين مى‌باشد(مطيعى، 1372).

اين سازند بصورت تحت‌الارضى در منطقه خوزستان نقش سنگ مخزن نفت را ايفا مى‌نمايد و در رأس مخزن بنگستان قرار دارد. به منظور شناخت رخساره‌ها و تفسير محيط رسوبى سازند ايلام مطالعه، نسبتاً مبسوطى بر روى توالى کربناته اين سازند در تاقديس کمستان با ضخامت 169 متر واقع در 40 کيلومترى شمال شهر ايذه در شمال فروافتادگى دزفول و زون ساختارى ايذه به عمل آمد که نهايتاً منجر به ارائه مدل رسوبى گرديد که ذيلاً به بحث پرداخته مى‌شود. (شکل 1).

◊◊◊◊

 

 

بحث:

الف) روش مطالعه

براى مطالعه ميکروسکوپى تعداد150 مقطع نازک تهيه شده از نمونه­هاى سطحى، مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت نامگذاری سنگ­ها از روش دانهام (1962) استفاده شده است. برای توصیف میکروفاسیس­ها و تعیین محیط رسوبی آنها از روش‌های ویلسون (1975) و فلوگل (2004) استفاده شده است. پس از شناخت رخساره­ها و بررسى تغييرات جانبى و عمودى آنها و با استناد به قانون والتر، کاروزى (1989) و فلوگل (2004) مدل رسوبى سازند ايلام ارائه شد.

روش مطالعه بصورت آمارى با در نظر گرفتن ميزان حضور عناصر اصلى متشکله در ميکروفاسيس‌ها نظير فرامينيفرهاى بنتيک، فرامينيفرهاى پلاژيک، ميليوليدها، جلبک‌هاى سبز، جلبک‌هاى قرمز، استراکودها، گاستروپودها، پلوئيدها، مرجانها، بريوزوآها، اکينوئيدها، خرده‌هاى صدف، اينتراکلاست‌ها و اسپيکول اسفنج‌ها اندازه‌گيرى شد، براى آمارگيرى بطور متوسط 5 ميدان ديد در مقطع مورد بررسى قرار گرفت. سپس بر اساس مطالعات ميکروسکوپى و روند تغييرات اين اجزاء در جدول شماره 1  تعداد 9 ميکروفاسيس شناسائى گرديد.

 

ب) تعريف و تفسير ميکروفاسيس­ها

بر اساس مطالعه انجام شده تعداد 9 ميکروفاسيس شناسائى گرديد که بر اساس ميکروفاسيس‌هاى شناسائى شده سه زير محيط رمپ داخلى (Inner ramp)، رمپ ميانى (Mid-ramp) و رمپ خارجى (Outer ramp) از يکديگر تفکيک گرديده‌اند که از خشکى به سمت حوضه تشريح مى گردند.

 

ميکروفاسيس 1: 

Intraclast / Miliolid / Pelloidal  Packstone                                                

اجزاى اصلى تشکيل دهنده اين ميکروفاسيس شامل پلت، اينتراکلاست و ميليوليد است. همچنين خرده‌هاى اکينوئيد در اين ميکروفاسيس مشاهده مى‌شوند. پلوئيدها گردشدگى خوبى دارند و ميزان جورشدگى در آنها نيز خوب است. ميزان گل در اين ميکروفاسيس نسبتاً بالا است و فراوانى اينتراکلاست و خرده­هاى اکينوئيد بيانگر تأثير امواج در مواقع طوفانى است. وجود ميليوليد در اين ميکروفاسيس نمايانگر محيط نسبتاً محدود مى‌باشد (شکل 2الف).

اين ميکروفاسيس معادل RMF-16 معرفى شده توسط فلوگل (2004) است و به محيط بسته (Restricted) از رمپ داخلى (open inner ramp environment) نسبت داده مي­شود. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 2: 

Miliolid / Pelloidal  Packstone to Grainstone

فراوانى پلوئيدها به همراه فرامينيفرهاى ميليوليده و تکستولاريده در زمينه‌اى از ميکرايت تا اسپارايت از مشخصه‌هاى اين ميکروفاسيس است. خرده‌هاى اکينودرم و اينتراکلاست به مقدار کمتر در اين ميکروفاسيس مشاهده مى‌شوند. همچنين بسيارى از فرامينيفرهاى تخريب شده در ابعاد پلوئيد قابل مشاهده مى‌باشند که بيانگر انرژى بالا در حين رسوبگذارى بوده‌است (شکل2ب). اين ميکرفاسيس معادل RMF-16 از ميکرفاسيس‌هاى معرفى شده توسط فلوگل (2004) است که به محيط بسته (Restricted) از رمپ داخلى نسبت داده مي­شود. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 3: 

Intraclast / Echinoid / Pelloid / Bioclast Packstone to Grainstone

اجراى اصلى سازنده ميکروفاسيس شامل پلوئيد، خرده‌هاى اکينوئيد و اينتراکلاست است. اين ميکروفاسيس دانه پشتيبان (Grain supported) است ولى در برخى از توالى‌‌ها، اينتراکلاست‌ها در هم فرورفته و فشردگى نشان مى‌دهند و حالتى را بوجود آورده‌اند که اکينوئيدها با فراوانى بالا در زمينه ميکرايتى مشاهده مى‌شوند.

فرامينيفرهاى آگلوتينه نظير تکستولاريده و به مقدار اندک جلبک‌هاى قرمز در اين ميکروفاسيس وجود دارند. همچنين خرده‌هاى اندکى از بيوکلاست‌هاى روديستى در اين ميکروفاسيس وجود دارد. اغلب دانه‌ها از محيط‌هاى پر انرژى‌تر به اين قسمت انتقال داده ‌شده‌اند به همين دليل در اين ميکروفاسيس معکوس‌شدگى بافتى (Textural inversion) قابل مشاهده است (شکل 2 ج).

اين ميکروفاسيس معادل RMF-7 فلوگل (2004) است و با توجه به اجزاء سازنده، به محيط بسته (Restricted) و درياى باز (open marine) از رمپ داخلى نسبت داده مي­شود. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 4: 

Green  algae  Bioclast  Wackestone  to  Packstone 

اين ميکروفاسيس گل پشتيبان (mud supported) است. اجزاء اصلى اين ميکروفاسيس عمدتاً متشکل از خرده‌هاى جلبک سبز است که در زمينه ميکرايت قراردارند. جلبک‌هاى سبز کليستى شده‌اند و ميزان پلوئيد نيز به مقدار کم در اين ميکروفاسيس قابل مشاهده است. فراوانى حضور فرامينيفرهاى پلاژيک نسبت به بنتيک در اين ميکروفاسيس بيشتر مى‌باشد (شکل 2د). با توجه به حضور ميکروفسيل‌هاى پلاژيک و فراوانى گل، اين ميکروفاسيس معادل ميکروفاسيس RMF-17 فلوگل (2004) است و به محيط درياى باز از رمپ داخلى تا رمپ ميانى نسبت داده مى‌شود. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 5: 

 Planktonic foraminiferal / Green  algae / Pelloidal  Packstone 

پلوئيدها اجزاء اصلى تشکيل دهنده اين ميکروفاسيس مى‌باشند. خرده‌هاى جلبک‌هاى سبز در حدود 30 درصد در اين ميکروفاسيس وجود دارند. همراهى ميکروفسيل‌‌هاى پلانکتونيک، اليگوستژيناها و روتاليد‌هاى کوچک به مقدار کمتر خرده‌هاى اکينوئيد و سوزن‌هاى اسفنج در اين ميکروفاسيس آنرا به قسمت‌‌هاى پايينى از رمپ ميانى (Mid-ramp) منتسب مى‌نمايد (شکل2ھ). اين ميکروفاسيس معادل ميکروفاسيس RMF-4 معرفى شده توسط فلوگل (2004) مى‌باشد. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 6:

/ Miliolid  Packstone  to  GrainstoneIntraclast

اجزاى اصلى تشکيل دهنده اين ميکروفاسيس پلوئيد و اينتراکلاست است که همراه با خرده‌هاى اکينوئيد با فابريک دانه پشتيبان مشاهده مى‌گردند. وجود ميليوليدها در بافت اينتراکلست‌ها و همچنين خردشدن و ريزشدن ميليوليدها در ابعاد پلوئيد بيانگر حمل و نقل و جابجائى آنها از يک محيط پرانرژى‌تر به محيط کم انرژى مى‌باشد. از طرفى همراهى روتاليدهاى کوچک، ميکروفسيل‌‌هاى پلانکتونيک نظير اليگوستژينا به همراه ميليوليدها و اينتراکلست‌ها در اين ميکروفاسيس بيايانگر آشفتگى در حين رسوبگذارى است که از مشخصات ميکروفاسيس‌هاى رمپ ميانى مى‌باشد (شکل 2 و).

اين ميکروفاسيس با RMF-9 فلوگل (2004) قابل مقايسه است. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

 

 

 

 

 

ميکروفاسيس 7: 

Planktonic  Foraminiferal / Echinoid  Pelloidal  Packstone

پلوئيد آلوکم اصلى سازنده اين ميکروفاسيس مى‌باشد. خرده‌هاى خارپوستان و روتاليدهاى کوچک، اليگوستژينيد به مقدار کمتر در اين ميکروفاسيس مشاهده مى‌شوند. در بيشتر مقاطع اين ميکروفاسيس دانه پشتيبان (Grain supported) است ولى در برخى مقاطع بصورت گل پشتيبان
(Mud supported) مشاهده مى‌شود(شکل 2 ز). اين ميکروفاسيس معادل RMF-4 معرفى شده توسط فلوگل (2004) مى‌باشد و به قسمت‌هاى انتهائى رمپ ميانى (Mid-ramp) تا ابتداى رمپ خارجى (Outer ramp) نسبت داده مي­شود. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 8:

Echinoid / Pelloid  Bioclast  Wackestone  to  Packstone

اجزاى اصلى تشکيل دهنده اين ميکروفاسيس پلوئيد و اکينوئيد است که با فابريک دانه پشتيبان (Grain supported) و تا حدودى گل پشتيبان (Mud supported) مشاهده مى‌شود. وجود پلوئيد همراه با ميکروفسيل‌هاى پلانکتونى نظير اليگوستژينا در اين ميکروفاسيس آن را به محيط رمپ خارجى (Ourter ramp) نسبت مى‌دهد (شکل 2 ح). اين ميکروفاسيس معادل RMF-4 فلوگل (2004) است. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ميکروفاسيس 9:

Microbrecciated  Intraclast / Bioclast  Packstone

خرده‌هاى بيوکلاست روديستى و اينتراکلاست اصلى‌ترين عناصر سازنده اين ميکروفاسيس را تشکيل مى‌دهند. ميزان حضور خرده‌هاى اکينوئيد در اين ميکروفاسيس نسبتاً کم است. بافت داخلى اينتراکلست‌ها پلوئيدى بوده که بيانگر حمل و نقل از قسمت­هاى بالاتر حوضه مى‌باشد (شکل 2ط).

اين ميکروفاسيس معادل ميکروفاسيس شماره RMF-9 فلوگل (2004) است که محيط رسوبى رمپ خارجى (Outer ramp) را مشخص مى‌نمايد. ميزان فراوانى عناصر سازنده اين ميکروفاسيس در جدول شماره 1 آمده ‌است.

 

ج) مدل رسوبگذارى:

پس از مطالعۀ مقاطع نازک و تعیین میکروفاسیس­ها با مقايسه نمونه­هاى مورد مطالعه با انواع بررسى شده توسط کاروزی (1989)، فلوگل (2004) و با مقایسه با محیط­های امروزی تغییرات عمودی سازند ايلام در منطقه مطالعه شده ترسیم شده است (شکل 3). با توجه به تبديل تدريجى رخساره­ها به يکديگر، عدم وجود ساخت­هاى ريفى، عدم حضور کورتوئيد­ها، آنکوئيدها، پيزوئيدها و دانه­هاى آگرگات (شکل 3) که خاص شلف کربناته مي­باشند و يا به ندرت در رمپ­هاى کربناته يافت مي­شوند (Flügle, 2004)، همچنين عدم وجود رخساره­هاى ريزشى و لغزشى که بيانگر شيب بالاى محيط رسوبى در هنگام رسوبگذارى مي­باشند، مدل رسوبگذاری سازند ايلام پلاتفرم کربناته از نوع رمپ مي­باشد که در قسمت انتهايى شيب­دار است (Distally steepened ramp)، تعیین گردیده است (شکل 4). حضور ميکروفاسيس شماره 8 با فابريک برشى شده، معادل ميکروفاسيس RMF 9 معرفى شده توسط فلوگل مي­باشد که از خصوصيات رمپ­هاى کربناته با بخش انتهايى شيب­دار مي­باشد. در اين سيستم کربناته توليد رسوبات کربناته دانه درشت در بخش کم­نور (عميق­تر) صورت مي­گيرد و کانون اصلى رسوبگذارى در اين زون قرار دارد (Pomar, 2005).

بطور کلى مدل رسوبى پيشنهادى شامل رمپ داخلى (Inner ramp)، رمپ ميانى (Mid-ramp) و رمپ خارجى (Outer ramp) مى‌باشد. در محيط رمپ داخلى منحصراً ميکروفاسيس‌هاى مربوط به زير محيط‌هاى بسته  (Restricted) و درياى باز Open  marine)) مشاهده شده‌اند.

 

نتيجه گيرى:

1- بر اساس مطالعات ميکروسکوپى و آناليز فراوانى عناصر تشکيل دهنده در نمونه­هاى مورد مطالعه تعداد  9 ميکروفاسيس شناسائى گرديد که بر اساس مشخصه­هاى اصلى آنها به سه زير محيط رمپ داخلى (Inner ramp)، رمپ ميانى (Mid-ramp) و رمپ خارجى (Outer ramp) نسبت داده شدند.

2- از بين ميکروفاسيس‌هاى شناسائى شده، ميکروفاسيس‌هاى 1، 2 و 3 مربوط به رمپ داخلى، 4، 5 و 6 مربوط به رمپ ميانى، 8 و 9 مربوط به رمپ خارجى و ميکروفاسيس 7 در قسمت‌هاى انتهايى رمپ ميانى تا قسمت‌هاى ابتدائى  رمپ خارجى قرارگرفته‌است.

3- حضور ميکروفاسيس شماره 8 با فابريک برشى شده، معادل ميکروفاسيس RMF 9 معرفى شده توسط فلوگل مي­باشد که از خصوصيات رمپ­هاى کربناته با بخش انتهايى شيب­دار مي­باشد. بنابراين مدل رسوبگذاری سازند ايلام پلاتفرم کربناته از نوع رمپ با عمق کم مي­باشد که در قسمت انتهايى شيب­دار است (Distally steepened ramp)، تعیین گردیده است.

 

◊◊◊◊

 

 

 

منابع فارسى:

 

1- مطيعى، ه.، 1372. "چينه شناسى زاگرس"، سازمان زمين شناسى و اکتشاف معدنى کشور، 536 ص.

 

◊◊◊◊

 

References:

2: Carozzi, A. V., 1989. “Carbonate Rock Depositional Models”, Prentice Hall, New Jersey, 604 P.

3: Dunham, R. J., 1962, “Classification of carbonate rock according to depositional texture. In: W.E. Ham (ed.) Classification of carbonate rocks”, AAPG Mem. 1, pp.108-121.

4: Flügel, E., 2004. “Microfacies Analysis of Limestone”, Springer Verlag, Berlin, 633 P. (translated into English by K. Christenson).

5: James, G. A. and Wynd, J. G., 1965. “Stratigraphic nomenclature of Iranian Oil Concertium Agreement Area”, AAPG. Vol. 49, No. 12, pp. 1282-2245,

6: Pomar, L. 2005. Types of Carbonate Platform: A Genetic Approach. North American Data Model Steering Committee, Science Language Technical Team, SedimentaryMaterials.

7: Wilson, J. L., 1975. “Carbonate facies in geologic history”, Springer Verlag, New York, 471 PP.,

 


رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

:: برچسب‌ها: بررسی فسیل شناسی و رسوب شناسی سازند ایلام،سازند ایلام،ایلام، ,

مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








رسم ستون چینه شناسی و فسیل شناسی.برای دریافت شرایط کاری و قیمت از ساعت 17 به بعد با شماره 09358547794 تماس حاصل فرمایید.

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رسم ستون فسیل شناسی و چینه شناسی و آدرس stratigraphiccolumn.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com